محمدرضا نبیئی را که حالا در دهه ٦٠ زندگی است ورزشکاران قدیمی خوب میشناسند.
میگوید: «در خانه پرورش اندام کار میکردم. آن موقع آموزشی نبود. چند آجر را سوراخ کرده و با آن دمبل ساخته بودم. بعد از مدتی که این وزنهها برایم سبک شد آقای کوهکن با سنگ تراشیده برایم دمبل درست کرد.
خودم میز ورزشی درست کرده بودم. سنگهای تراشیده را روی شافت تلمبه میگذاشتم و با آن ورزش میکردم. در آن زمان مربی نبود. هرازگاهی هم برای ورزش به خانه حسن رضائیان میرفتم.
در آنجا داریوش و خسرو مختاری، اکبر صفری، و زندهیاد محمد وفایی پرورش اندام کار میکردند.
او ادامه میدهد: بعد از آن به ورزش بوکس روی آوردم. تا آن زمان کسی در نیریز بوکس کار نکرده بود. یکی از دوستانم به نام علیاصغر حیدریپور در ارتش درجهدار بود و هر وقت به نیریز میآمد به من آموزش میداد.
او پیش یک مربی خارجی در ارتش دوره دیده بود.
همان سالها در شیراز نزدیک ترمینال مکانی دیدم که در آن بوکس کار میکردند. رفتم پیش مربی آنها و از او درخواست کردم اجازه دهد با شاگردانش مسابقه بدهم. برای اینکه یاد بگیرم او را نزدم تا حرکاتش را روی من اجرا کند و من یاد بگیرم. بعدها عباس صمصام از شهر بابک آمد و این رشته را ادامه دادیم.
بعد از بوکس به سراغ کشتی رفتم. آنجا زیر نظر استاد مربی که معلم ورزش بود کشتی را یاد گرفتم و ٥ سالی ادامه دادم. در کشتی حسین تاتی و عبدالرضا جلالی با من هم دوره بودند.»
او پس از کشتی به سراغ کنگفو میرود. نبیئی در اینباره بیان میدارد: «کونگفو را پیش محمد علی فروغی که افغانی بود یاد گرفتم. تنها مسابقهای که رفتم مسابقات دوستانه استهبان بود. این رقابتها به صورت آزاد برگزار میشد. من قوانین آزاد را نمیدانستم ولی میدیدم که اکبر عابدیننژاد شاگردانش را راهنمایی میکند.
من بعد از مبارزه اکبر بازی داشتم. اما حریفی که روبروی عابدیننژاد بود به داور اعتراض کرد که چرا خطاهای او را نمیزند. به نظر میرسید حریف اکبر هم مثل من قوانین را درست نمیدانست و در اعتراض به داور مشتی به صورت داور زد و صورت داوررا خونی کرد و بازیها تعطیل شد و من نتوانستم در هیچ مسابقهای بازی کنم.
نبیئی میگوید: تا زمانی که توان داشتم ورزش میکردم اما الان کمی نرمش روزانه دارم.