در زیر وعدههای انتخاباتی کاندیداهای ریاستجمهوری را برایتان خلاصه کردهام:
* تبدیل سیستان و بلوچستان به نوار و قطب اقتصادی
* پشیمان کردن دشمن از تحریم
* خانهدار کردن مردم با واگذاری زمینهای دولتی به تعاونیهای مسکن
* تبدیل ۷ میلیون مرزنشین به صادرکننده
* پرداخت ماهانه یارانه ۴۵۰ هزار تومانی به ۴۰ میلیون ایرانی
* تبدیل پول ملی ایران در کنار دلار و یورو به قویترین پول منطقه
* ساخت ۴ میلیون مسکن در ۴ سال
* تک رقمی شدن تورم
* ایجاد سالی یک میلیون شغل
* التماس آمریکاییها برای برداشتن تمام تحریمها
* پرداخت ۵۰۰ میلیون تومان برای اشتغال، ازدواج و مسکن به هر زوج
* حل مشکل بورس در سه روز
* ایجاد ۴۸۵ پایتخت در کشور
* تبدیل شدن به صادرکننده مواد غذایی تا سال ۱۴۰۴
* رشد اقتصادی ۹ درصدی
* افزایش پنج برابری یارانه پنج دهک پایین درآمدی جامعه
* به صفر رساندن وابستگی بودجه به نفت
* نابودی فقر تا ۴ سال آینده
* تک رقمی شدن نرخ تورم
و ...
حالا برای منِ شهروندِ خرسوار یک ابهام بوجود آمده است.
کاندیداهای محترم با اعتماد به نفس عجیبی راست راست در چشم مردم نگاه میکنند و این وعدهها را میدهند.
میدانیم که اگر اینها اجرایی شود، ایران تا سال ١٤٠٤ گلستان که چه عرض کنم، سویس خاورمیانه میشود.
حالا اگر این وعدهها شدنی است، که میگویند هست، چرا ما همچنان باید در صف مرغ بایستیم؟ چرا باید آرزوی خانهدار شدن را به گور ببریم؟ جوانان بیکار باشند؟ تورم ٦٠ درصد باشد؟ غربیها مثل آبِ خوردن ما را تحریم کنند و آب از آب نجنبد؟ چرا باید پراید را ١٠٠ میلیون بخریم؟ یارانه از زمان احمدینژاد همان ٤٥ هزار تومان بماند؟ چرا بیشتر مردم زیر خط فقرند؟ چرا نخبگان مهاجرت میکنند؟
البته از فردای روز انتخابات، همه اینها یک راه فرار دارند و آن این است که باز در چشم مردم زُل بزنند و بگویند: «نمیگذارند»
پیشنهادم این است اولاً از اینها بپرسیم اگر «نگذاشتند»، شما چه میکنید؟
دوماً این عواملی را که «نمیگذارند» به ما معرفی کنید تا بدانیم.
امضاء: قُلمراد