یکی از پرآوازهترین مناطق نیریز، پلنگان است. این واژه از دو تک واژ ساخته آمده است: تکواژ «پلنگ» و تکواژ «ان» که دلالت بر مکان میکند. بنابراین پلنگان یعنی منطقهای که پلنگ در آن زیست میکند.
نام این منطقه که امروز به صورت تفرجگاه و جای سیر و تماشا در آمده است، در متون قدیم دیده میشود. کهنترین کتابی که نام این منطقه در آن آمده، مجمعالانساب از محمدعلی شبانکارهای است که در هفت سده پیش نگاشته شده است (رک: مجمعالانساب) در فارسنامه ناصری از میرزا حسن فسایی، پلنگان در شمار قریههای آباد بیست و چهارگانه نیریز شمرده شده است: «پلنگان: دو فرسخ و نیم میانه جنوب و مشرق نیریز است» (فارسنامه ناصری، ج٢، ١٥٧١)
این نام در فرهنگ مردم نیریز، کمابیش، بازتاب یافته است. نام خانوادگی پارهای از مردم شریف نیریز، از این واژه ساخته شده و در بیت اول دوبیتی زیر نیز که در نیریز بودن آن هیچ گمانی نیست، حضور دارد:
پلنگون میروم پوزه به پوزه(١)
بگیرم پیرهنی دلبر (جیران) بدوزه
پلنگان تاریخچه خود را دارد. روزگارانی جبل بوده سپس به صورت باغهای انجیر و بادام و محلی برای درآمد مردم درآمده و حالیا به شکل مکانی برای کار و تفریح درآمده است.
از حدود دو سده پیش، پلنگان منبع درآمدی برای پارهای از مردمان سختکوش نیریز شد و چه بسا خانوادههایی که سراسر تابستانها را در این منطقه زیبا و خرم، به کار و شکار و تماشا میگذراندند.
حکومتهای وقت از همان روزگارانی که پلنگان منبع درآمد شد، درصدد بستن مالیات بر آن بودهاند. در دو متن گچ و تختهسنگ نوشته، وضع مالیات و بُنیچه بر این منطقه بازتاب یافته است.
در لوحه منصوب بر سردر غربی مسجد جامع کبیر نیریز که خداوند آن را از جمیع آفات نگاه دارد، نام این کوه و وضع مالیات و بُنیچه بر آن آمده است.
ایرانشناس و ایرانگرد جاودانه یاد، ایرج افشار در سفرهای خود چندینبار به نیریز آمده و در سفرنامههای چندگانه خود از نیریز و آثار و بزرگانش یاد نموده است. یکی از سفرنامههای آن بهشتیروان، «اطلال پارس» است که حدود نیم سده پیش در مجله یغما شماره ٣٣٦ به تاریخ شهریور ١٣٥٥، چاپ شده است. وی در اطلال پارس مینویسد که: «چهارمین باری است که به سفر نیریز میرفتم.» در این سفر چهارم، افشار از کهنترین مسجد تک ایوانی ایران دیدار میکند و پارهای از کتیبههای آن را میخواند. متن یکی از این کتیبهها، مربوط به معافیت مالیاتی انجیرستان پلنگان است. در این لوحه برای پلنگان، صفت جدیدالغرس به کار رفته است. متن کتیبه در اطلال پارس، چنین ضبط شده است:
«چون حکام و عُمال ماضی جمع و بُُنیچه(٢) گزافی بر کروم(٣) و انجیرستان بَخس(٤) قصبه نیریز مقرر نموده بودند که مجموع حاصل و منافع آن کفایت وجوه دیوانی را نمینمود و به این جهت غرس اشجار بخس متروک گردیده تا در اوان سلطنت خسرو جم جاه عالم پناه انجم سپاه محمد شاه غازی قاجار خلّدا... ملکه، عالیجاه ذی شوکت و شأن، اشرفالحاج والاشراف و الاعیان، الحاج زینالعابدین خان(٥)، حاکم بلد مزبور با تصدیق عامه ارباب به صیغه لعنت بود، قرارداد نمودند که هر کس بعد از این خراج و بُنیچه بر کروم و انجیرستان جدیدالغرس جبل پلنگان و نیمن قرار دهد سزاوار لعن الهی و حرمان از شفاعت حضرت رسالت پناهی گردد و کان ذلک فی سنه ١٢٥٩.
در ضبط بهشتیروان افشار، لغزشی دیده میشود که نمیدانم غلط چاپی است یا آن مرحوم، واژه را چنین دیده است. در ضبط افشار، واژه «نیمن» دیده میشود که در متن کتیبه به جای آن «و غیره» آمده است. نمیدانم منطقهای به نام «نیمن» در نیریز و اطراف آن هست یا خیر. واژه «نیمن» در یکی از آثار زندهیاد باستانی پاریزی نیز آمده است.
ظاهراً وضع مالیات و بُنیچه بر کوه پلنگان پس از سال ١٢٥٩ ادامه داشته است، زیرا بر تخته سنگی که در بهاران و هنگامههای باران، چشمهسارکی آن را روشن و با طراوت میسازد، اشعاری هست که دلالت بر لعنت به کسانی میکند که بر این کوه، دیوان ببندند. در گذشته «قوانین جدید مالیاتی و فرمان آن روی سنگ حک میشد و در درب ورودی مسجد یا بازار نصب میشد و در پایان متن افزوده میشد که کسانی که این فرمان را رعایت نکنند به لعنت خدا و رسول گرفتار شوند.» (اخبار فارس، ٣٤) درکتیبه حمام حاج محمدحسن نیز به کسانی که رعایت بهداشت حمام را نمیکنند لعنت فرستاده شده است.
مصدر دیوان بستن ابیات تخته سنگ پلنگان، به معنی وضع بنیچه و خراج است.
این قطعه در سال ١٢٧١ بر این تخته سنگ نقر شده است، یعنی دوازده سال پس از تاریخ کتیبه مسجد جامع کبیر.
دوست صمیمی ما، جناب آقای نبی حقیقی، فرهنگی بازنشسته فرزند زندهیاد مرحوم کوچکعلی حقیقی و برادر شهید ذبیحاله حقیقی، نگارنده را متوجه این تختهسنگ نمود. در پسینی از پسینهای تابستان امسال با آقای حقیقی و جناب آقای حسین رهبر، فرهنگی بازنشسته از این تختهسنگ دیدار کردیم و پس از دیدار، عصرانه را مهمان آقای محمدصادق طاهری، فرزند استاد بزرگوار، جاودانهیاد مرحوم محمد طاهری شدیم.
ابیات این قطعه چنان که در تصویر ملاحظه میفرمایید، به صورت عمودی بر تختهسنگ نقر شده و چنین است:
سنه ١٢٧١
بود لعنت حق بر آن صد هزاران
که دیوان ببندد به کوه پلنگان
در این امر هر کس که باعث بگردد
شود رو سیه در دو دنیا چو شیطان
کسی که درین امر اقدام نماید(٦)
بود لعنتی چون ... [و] ...
چنین باعث بدعتی هر که گردد
همین تخم شمر است و از نسل سفیان
یادداشتها:
١- پوزه در محاوره مردم نیریز اصطلاح جغرافیایی است. مردم نیریز اصطلاحات جغرافیایی خاص خود را دارند مانند: گُلو (گلوشربو)، سینه (سینهیریز) و ... ممکن است بعضی از این اصطلاحات در مناطق و شهرهای همسایه نیز کاربرد داشته باشد.
پوزه از اسم «پوز» به معنی بینی چهارپایان و پسوند شباهتساز «ه» ساخته شده است و ظاهراً به نوک پیش روی دامنه کوه در جلگه اطلاق میشود. در لغات عامیانه فارسی افغانستان پوزه به معنی پیش برآمدگی کوه است. نمیدانم آیا میشود آن را با دماغ مقایسه کرد یا نه .
به نوک پیش آمده از خاک در دریا، دماغه میگویند. به این قیاس اصطلاح پوزه، به معنی: نوک پیش آمده از دامنه کوه در جلگه، خواهد بود. در نیریز پوزههای زیادی هست؛ از جمله: پوزه گزی، پوزه نارو، پوزه زردو و...
٢- بُنیچه: ارزیابی مالیاتی دستهجمعی یک ده و امثال آن
٣- کروم: درختان انگور
٤- بخس: واژه عربی است به معنی، زمینی که بیآب دادن، به آب باران مزروع شود، دیم. در فارسی به آن «بَش» میگویند. واژه «بش» در نیریز، زیاد به کار میرود. ظاهراً واژهی مرکب «بشگرد» از همین واژه ساخته شده است.
٥- زینالعابدینخان فرزند محمدحسین خان، از حاکمان نیریز که در سال ١٢٦٩ مهشیدی در حمام نیریز مقتول گردید. شیخالاسلام نیریز، سیدنعیم فرزند سیدعفیفا متخلص به سحاب، چکامهای در ستایش او سروده که در دیوان او ضبط شده است.
٦- ابیات این قطعه در بحر متقارب (هشت بار فعولن) ریخته شده است. در این مصراع حرف «م» در «اقدام» زاید و مصراع را ناموزون نموده است.