این روزها کرونا باعث شده مسافرت و دورهمیهای خانوادگی کمتر شود. در کنار اینها، در فصلهای سرد سال که شبها طولانیتر است، اوقات فراغت مردم بیشتر میشود.
کاش این وقتهای باز با کتاب پر شود ولی میدانیم و میبینیم که اینطور نیست و مردم بیشتر با تلویزیون و موبایل سرگرم هستند و کتاب جایگاه زیادی در سبد فرهنگی مردم ندارد. این خبر خوبی بویژه برای نسلهای جوانتر ما نیست. به میان مردم رفتیم و از آنها درباره علاقهاشان به کتاب پرسیدیم.
*****
فرصت نمیکنم!
خانم حکمتیان ٣٠ ساله از کسانی است که علت مطالعه نکردنش را مشغلهی کاری میداند.
میگوید: خیلی دوست دارم کتاب بخوانم، دوران نوجوانی هم رمان و داستان زیاد میخواندم اما الان فرصت نمیکنم...
میخندد.
البته گوشیهای امروزی، شبکههای مجازی و در کنار آن قیمت بالای کتابها هم بیتأثیر نیست.
او که تابهحال هیچگاه عضو کتابخانههای عمومی نبوده، میگوید: بچهتر که بودم به کتابخانههای مدرسه سر میزدم اما اینکه بخواهم عضو کتابخانه شهر باشم نه...
«کوری» آخرین کتابی است که خانم حکمتیان آن را خوانده.
خواندن ٤٠- ٣٠ کتاب در سال
علیرضا وحدانی ٦٧ ساله، بازنشسته آموزش و پرورش اما از آن کتابخوانان حرفهای است.
او که به گفته خودش در سال بیشتر از ٤٠- ٣٠ کتاب میخواند میگوید:
بیشتر کتابهای اجتماعیفرهنگی میخوانم و هرچند عضو کتابخانه نیستم اما همیشه از کارت دخترم که عضو کتابخانه است استفاده میکنم. لیست میدهم و او برایم کتابها را تهیه میکند.
وحدانی علت کاهش مطالعه در بین مردم را مشغله کاری و گرفتاریهای روزمره میداند و ادامه میدهد: به نظر من مردم آنقدر گرفتار شدهاند که حتی نمیرسند فکر کنند چه برسد به اینکه بخواهند مطالعه کنند. از آن طرف در مملکت ما از مسئولین گرفته تا... برای علم ارزش زیادی قائل نیستند. راستش را بخواهید من فکر میکنم با این گرانی و مشکلات سعی و تلاش برای ترغیبکردن جوانان به مطالعه بیفایده است.
او قیمت بالای کتابها را یکی دیگر از دلایل آمار پایین مطالعه در جامعه میداند و میگوید: قیمت کتابها هم خیلی بالاست. من خودم همیشه کتاب میخرم، اما تابهحال چندین بار پیش آمده که به دلیل قیمت بالای کتابها، نتوانستهام کتاب موردنظرم را بخرم و واقعاً افسوس خوردم. بعضی کتابها هم در نیریز موجود نیست و مردم و خصوصاً دانشآموزان و دانشجویان با مشکل روبرو میشوند. همین چند وقت پیش فرزندم کتابی میخواست که هرچه گشت نتوانست آن را تهیه کند، و مجبور شد آن را از اینترنت بگیرد و با هزینه صحافی ١٤٣ هزار تومان برایش آب خورد که خیلی زیاد بود.
کار هم نداشتم، کتاب نمیخواندم!
«م» ٤٠ ساله از کسانی است که اصلاً کتاب نمیخواند.
میگوید: تابهحال هیچوقت عضو کتابخانه نبودهام و هیچوقت هم کتاب نمیخرم. خیلی کار دارم و اصلاً وقت نمیکنم. دروغ چرا؟ کار هم نداشتم نمیخواندم.
کمی مکث میکند...
تنها کتابهایی که میخوانم کتابهای نارانان است که در مورد خانوادههای معتادان گمنام و برخورد با معتادان است و چون همسرم اعتیاد دارد، این کتابها را میخوانم و واقعاً تأثیر هم داشته.
ادامه میدهد: البته این اواخر تعریف کتاب «بیشعوری» را هم زیاد شنیدهام و از چند نفر که پرسیدم نداشتند.
خیره میشود به من...
نمیدانم کتابخانه دارد یا نه؟ شاید به قول شما اگر عضو کتابخانه بودم راحتتر میتوانستم آن را پیدا کنم. هرچند حتی نمیدانم کتابخانهها و کتابفروشیها کجای شهر هستند.
عضو فعال کتابخانه...
زهرا کرمی ٤٠ ساله از کسانی است که از کودکی تا الان از اعضای فعال کتابخانه بوده.
او که در سال بیشتر از ٦- ٥ کتاب میخواند، میگوید: فرقی نمیکند چه کتابی باشد و با چه موضوعی، کتابی را که خوشم بیاید تهیه میکنم و میخوانم؛ خصوصاً شعر و داستان و رمان. این اواخر هم رمان «صد سال تنهایی» را برای بار دوم خواندم.
کرمی میگوید: من فکر میکنم هنوز آنطور که باید و شاید فرهنگ کتابخوانی در بین مردم جا نیفتاده. مردم بیشتر ترجیح میدهند در جامعه بگردند و اطلاعات شفاهیشان را بالا ببرند تا اینکه کتاب بخوانند و چیزی یاد بگیرند.
در مورد اینکه افزایش قیمت کتاب، تأثیری در مطالعه مردم داشته یا نه، میگوید:
باور کنید مردم اصلاً نمیروند کتاب بخرند که از کم و زیاد شدن قیمت آن مطلع شوند. مثلاً اکثر مردم هر روز از افزایش قیمت مرغ و برنج و ... آگاهی دارند اما سال تا سال در مورد قیمت کتاب نمیپرسند. کسانی از افزایش قیمت کتاب باخبر میشوند که یا دانشجو و محصل باشند یا کتابخوان حرفهای.
او همنشینی با دوستان کتابخوان و رفت و آمد در محافل ادبی را، تشویقی برای کتابخوان شدن مردم میداند.
مگر این گوشیها میگذارند؟
فاطمه عظیمیپور ٤٨ ساله از افراد دیگری است که اصلاً اهل کتاب خواندن نیست.
میگوید: چرا کلاس بگذارم و دروغ بگویم؟ اصلاً اهل کتابخواندن نیستم. نه من، بچهها هم بجز کتابهای درسیاشان، کتاب دیگری نمیخوانند. اصلاً مگر این گوشیها برای مردم وقت میگذارد؟ همه چیز را از مردم گرفته. بیشتر مشکلات و اختلافات زن و شوهرها بخاطر همین گوشیهاست. ای کاش اصلاً این گوشیها وجود نداشت.
ادامه میدهد: از کتابخانههای نیریز که چیزی نمیدانم اما چند باری برای خرید کتاب برای بچهها، به کتابفروشی سر زدهام.
در ادامه بد ندیدیم نظر دو کتابفروش نیریز را نیز در این زمینه جویا شویم.
از کتابهای درسیامان هم فرار میکنیم!
علیرضا ٢٠ ساله از کسانی دیگری است که اصلاً اهل کتاب خواندن نیست.
او که دانشجوست میگوید: والا از کتابهای درسیامان هم داریم فرار میکنیم، چه برسد به کتابهای دیگر. نه تنها من، اکثر بچههای همسن و سال من اهل کتاب خواندن نیستند. تازه به مدرسه که میرفتیم، اکثر بچهها دو سه دانشآموزی را که اهل کتاب بودند، مدام دست میانداختند.
مجله میخوانم، کتاب نه!
زهره همایونی ٣٠ ساله مجلات را به کتاب ترجیح میدهد.
میگوید: تا مجرد بودم بیشتر کتاب و آن هم از نوع رمان میخواندم اما الان به داستانها و مطالب آشپزی مجلات اکتفا میکنم. آخرین کتابی هم که خواندم کتاب درسی بود که اسمش یادم نیست.
همایونی شبکههای مجازی و قیمت زیاد کتاب را از علل مطالعه کم مردم میداند و میگوید: باور کنید خیلیها، همان پول عضوشدن در کتابخانه را هم ندارند. اگر کسی هم بخواهد کتابی بخرد، ترجیح میدهد با همان پول، کتاب کمکدرسی فرزندش را تهیه کند.
قیمت کتابها دو برابر شده
حسین صادقیار ٤٤ ساله، ٢٥ سال سابقه کتابفروشی دارد.
وی فروش بیشتر کتابهایش را درسی عنوان میکند و میگوید: اگر بخواهم به طور میانگین بگویم، ٧٠ درصد فروش کتابهای ما آموزشی است که شامل درسی، کمکآموزشی و دیویدی هستند. ٢٠ درصد فروش کتابهای ما را رمان و داستان تشکیل میدهند و مابقی تاریخی و شعر که البته در این مورد کتابهای درسی و آموزشی را دانشآموزان و دانشجویان میخرند، رمان و داستان را اکثراً خانمها و کتابهای تاریخی را آقایان.
در مورد قیمت کتابها میگوید: نسبت به سال گذشته تقریباً دو برابر شده. برای نمونه الان قیمت یک کتاب ٥٦ هزار تومانی، ٩٩ هزار تومان است که این افزایش قیمت باعث شده کتابهای تاریخی و رمان، با اُفت فروش ٥٠ درصدی مواجه شوند. البته در چند ماه اخیر و با شیوع بیماری کرونا، کتابهای کمکدرسی ما فروش بهتری داشته.
در مورد اینکه چرا مردم نسبت به قبل کمتر کتاب میخوانند میگوید:
خب این تنها مختص شهرستان ما نیست و من فکر میکنم کل ایران را شامل میشود که این به همان فضای مجازی و در کنار آن گرانی و مشکلات مردم برمیگردد.
البته علت فروش پایین کتابهای تاریخی، سانسور آنها هم هست. سانسور باعث شده مردم اعتمادی به کتابهای تاریخی و سیاسی نداشته باشند، خصوصاً کتابهای ذبیحاله منصوری که اکثراً با سانسور مواجهاند.
ما در حوزه روانشناسی هم نویسندههای موفقی نداریم. ترجمههای این کتابها هم زیاد موفق نیستند، مثل کتابهای دیل کارنگی و... چون بعضی از واژههای این کتابها را نمیتوان بیان کرد و کتاب به نحوی ناقص میشود.
صادقیار ادامه میدهد:
اگر مؤسسات بتوانند به جای ظرف و ظروف به مردم کتاب اهدا کنند خیلی بهتر است. البته این کار را ارشاد هم انجام میدهد، بدین صورت که در فصلهای مختلف به افراد واجدشرایط بن کتاب تابستانه، پاییزه، بهاره و... هدیه میدهد که البته این به ضرر ما کتابفروشهاست، چون ارشاد پول کتابهای ما را چند وقت بعد پرداخت میکند، زمانی که قیمت همان کتابها بعد از چند ماه افزایش یافته و ما باید برای تهیه آنها، بیشتر هزینه کنیم.
وی در مورد آینده کاریاش میگوید:
شاید با این روند، بخش عمومی کتاب تا چند سال آینده تعطیل شود ولی در مورد بخش آموزشی گمان نمیکنم این اتفاق بیفتد.
البته ما تمام تلاشمان را میکنیم تا فروشمان و تعداد کتابخوانان را افزایش دهیم، به عنوان مثال هرکس به ما مراجعه میکند، برای او یک کد تخفیف که شامل تخفیفهای ١٠ تا ٢٠ درصدی است در نظر میگیریم. ضمناً آمادگی داریم تمام آثار نویسندگان، شعرا و همچنین کتابهای کمکآموزشی را به چاپ برسانیم که البته صفر تا صد این کار را خودمان انجام میدهیم؛ همانطور که تاکنون کتاب شعر سید احمدعلوی، دنده معکوس در عادتها، زبان و ادبیات عمومی و... را به چاپ رساندهایم. در ضمن کتابهای قدیمی را نیز به صورت کاغذ باطله و کیلویی میخریم و در عوض، به افراد کتاب نو میدهیم.
مشکل از بیثباتی بازار است
رضا یلدایی از دیگر افرادی است که ٩ سال در کار کتابفروشی فعالیت دارد.
او هم بیشترین فروش کتابهایش را، کتابهای کمکدرسی و کتابهای مربوط به آموزشگاههای زبان عنوان میکند و میگوید: خب اینها کتابهایی هستند که مردم بیشتر به اجبار آنها را تهیه میکنند. افراد بالای ١٨ سال به بالا عمدتاً به دنبال کتابهای روانشناسی و رمان هستند.
در مورد قیمت کتابها میگوید:
نسبت به سال گذشته ٤٠- ٣٠ درصد افزایش داشته که تا حدودی بر خرید مردم تأثیر داشته.
او برای کتابخوان کردن مردم این راهها را پیشنهاد میدهد:
اگر در مدرسه یک ساعت خاص را به کتابخوانی آزاد اختصاص دهند تا دانشآموزان علاوه بر کتابهای درسی، با سایر کتابها آشنا شوند خوب است. در کنار اینها معرفی کتاب خوب هم مهم است. خیلی از مردم کتاب خوب و مهمتر از آن نشر خوب را نمیشناسند. الان اکثر کتابهایی که در این غرفهها با ٦٠- ٥٠ درصد تخفیف به فروش میرسند مشکل چاپی دارند و حتی شناسنامه آنها واقعی نیست. برگزاری مسابقات مختلف و اهداء کتاب به عنوان جایزه از دیگر راههایی است که میتواند در کتابخوان کردن افراد مؤثر باشد. سایر ارگانها هم میتوانند با اهدا بن کتاب، در این زمینه اثرگذار باشند.
از نظر رضا یلدایی هزینههای روزمره زندگی و خورد و خوراک باعث شده مردم کمتر کتاب بخوانند.
میگوید: مشکلات و هزینههای مردم زیاد شده و مردم ترجیح میدهند اول مایحتاج زندگیاشان را تأمین کنند و در نهایت اگر چیزی اضاف آمد، آن را به کتاب اختصاص دهند. متأسفانه جمله کتاب غذای روح است، کلیشهای شده. اگر مردم همانقدر که به خورد و خوراکشان که همان غذای جسم است اهمیت میدادند، به دانش و معلوماتشان هم که غذای روح است، اهمیت میدادند، مشکلات تا سطح زیادی حل میشد.
از نظر او گوشیها، وسایل ارتباطی و شبکههای مجازی تأثیر آنچنانی در مطالعه پایین مردم نداشته است.
میگوید: به نظر من که تأثیر زیادی نداشته، حتی گهگُداری بودهاند کسانی که جمله یا متن زیبایی از یک کتاب در واتساپ یا اینستاگرام دیدهاند و ترغیب شدهاند آن کتاب را بخرند و به ما مراجعه کردهاند.
در مورد آینده شغلیاش میگوید:
هرچند در دوران کرونا فروش ما نسبت به قبل بهتر شده اما این بیثباتی بازار است که نه تنها بر شغل ما، بلکه بر همه شغلها تأثیر داشته است. به عنوان مثال ما یک کتاب را امروز ٥٠ هزار تومان میخریم و فردا همان کتاب را باید بخریم ٨٥ هزار تومان. خب این ضرر زیادی به ما وارد میکند که امیدواریم درست شود.