کافه کتاب
نویسنده: عباس معروفی
انتشارات: ققنوس/ 344 صفحه
داستان رمان بهیادماندنی «سال بلوا» در قالب خاطراتی در ذهن شخصیت اصلی یعنی دختری به نام نوشآفرین روایت میشود. نوشآفرین یا نوشا، دختر مردی پرنفوذ به نام سرهنگ نیلوفری است که به منظور پیشرفت در کار خود، به شهری کوچک در حوالی استان سمنان به نام سنگسر میرود. سرهنگ معتقد است دخترش آنقدر شایسته است که میتواند ملکه ایران شود و عزم خود را جزم کرده که بهترین زندگی را برای نوشا بیافریند اما اتفاقات به این سادگیها که او فکر میکند، پیش نمیرود. نوشا در گرداب عشق کوزهگری اسرارآمیز میافتد و حاضر است برای معشوق خود دست به هر کاری بزند...
رمان سال بلوا، اثری فوقالعاده جذاب و خردمندانه است که موضوعاتی چون عشق ممنوعه، قدرتطلبی و محدودیتهای تحمیل شده بر زنان را به زیباترین شکل به تصویر میکشد.
این رمان به مظلومیت، شوریدگی و منزویشدن زنان اشاره کرده و توانسته جوّ مردسالار حاکم بر زمانه داستان را به خوبی ترسیم کند.
نویسنده در قسمتی از روايت سال بلوا به فراموششدن زنان در کنج خانهها اشاره میکند و به شیوهای استادانه نقش اين موضوع را در تغيير اجتماع آن دوره در دل داستانی عاشقانه بيان میکند.
شخصیتپردازی کتاب سال بلوا به شیوهای ماهرانه انجام شده است و نویسنده خصوصیات آنها را طوری نشان میدهد که مخاطب بتواند به راحتی به جریان فکری شخصیتها راه پیدا کند.
میتوان گفت تلفیق اسطورههای تاریخی با دنیای امروز، شگرد معروفی است که بهخوبی در سال بلوا به آن پرداخته است...
متن زیر برگرفته از این کتاب است:
گاهی احساس میکردم دنیا بر اساس عقل و منطق مردانه میگردد که مردها، شوهر زنها بشوند و صورتشان را چروکیده کنند، اگر توانستند بچه به دامنشان بیندازند و اگر نتوانستند اشکشان را در بیاورند. زن موجودی است معلول و بیاراده که همهی جرئت و شهامتش را میکشند تا بتوانند برتریاشان را به اثبات برسانند. مسابقه مهمی بود و مرد باید برنده میشد.
نظر شما